کد مطلب:173281 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114

بزرگواری در برابر کردار زشت جاهلان
در سیره ی عملی امام حسین علیه السلام نه تنها به محرومیت های ظاهری و مادی توجه می شد، بلكه كسانی كه از جنبه ی عاطفی، فرهنگی و معنوی كمبود داشتند نیز در زیر چتر پوشش آن حضرت قرار می گرفتند.

ابن عساكر می نویسد:

فردی به نام عصام شامی وارد مدینه شد. مشاهده ی سیمای پاكیزه و نورانی امام حسین علیه السلام آتش حسد و كینه ی دیرینه را در دل او شعله ور ساخت و او ناتوان از كنترل احساسات زشت خویش، نزد آن حضرت رفته، پرسید: آیا تویی پسر ابوتراب؟

فرمود: بلی.

عصام، هر چقدر می توانست به امام و پدر بزرگوارش فحش و ناسزا و كلمات ركیك نثار كرد.

امام بعد از شنیدن سخنان ناپسند وی، با عطوفت و مهربانی به وی نگریسته و آیاتی را در فضیلت عفو و گذشت قرائت كرد، آن گاه به عصام فرمود:

ای برادر! بر خود سبك و آسان بگیر و برای من و خودت استغفار كن! مطمئن باش اگر از ما یاری بخواهی، یاور تو خواهیم بود و اگر عطا و بخشش بطلبی، به تو عطا می كنیم و اگر ارشاد و راهنمایی بجویی، تو را ارشاد خواهیم كرد (هر نیازی و گرفتاری داری به ما بگو).

او بعد از این رفتار شفقت آمیز امام علیه السلام از جسارت های خود پشیمان شد. حضرت اباعبدالله علیه السلام وقتی در چهره ی او نشانه ندامت را مشاهده كرد، این آیه را قرائت نمود:

(لا تثریب علیكم الیوم یغفر الله لكم و هو ارحم الراحمین)؛ [1] امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست، خداوند شما را می بخشد و او «ارحم الراحمین» است.

در این حال از عصام پرسید:

آیا از اهل شام هستی؟!

گفت: بلی.

حضرت در ادامه به او فرمود:

هر نیازی داری بدون اضطراب و شرم و خجالت، از ما بخواه كه ان شاء الله برآورده می شود.

عصام با مشاهده ی این همه بزرگواری، انسانیت و اخلاق، آن چنان از خود و عمل ناپسندش شرمنده شد كه در آن لحظه آرزو می كرد كه ای كاش به زمین فرو می رفت! اما بعد از این حادثه در منظر او، شخصیت امام حسین علیه السلام و پدر گرامی اش محبوب ترین افراد روی زمین بودند. [2] .



[1] يوسف «12» آيه ي 92.

[2] تاريخ مدينه دمشق، ج 43، ص 224؛ منازل الآخره، ص 81.